آزادوار شهری به قدمت تاریخ

عبادت هاى باطل

گفتيم كه بندگى و اطاعت و عبادت ، تنها در برابر آفريدگار جهان شايسته و رواست و هر پرستشى نسبت به هر پديده يا انسان و موجودات ديگر، باطل است . اين عبادت هاى ناروا، بيشتر از راه جهالت ، يا دورى از هدايت هاى انبيا پيش مى آيد.

خداوند متعال در قرآن ، ضمن اشاره به انواع عبادت هاى ناروا و باطل ، آنها را بى دليل و بيهوده مى خواند و با دليل ، ردّ مى كند. از اين قبيل كه :

اگر بخاطر يارى جُستن از ديگران ، سراغ غير خدا مى رويد، بدانيد كه همه قدرت ها از آن خداست : اءَنَّ الْقُوَّةَ لِلّهِ جَمِيعاً(50) اگر در پى عزّت يافتن هستيد، باز هم عزّت براى خدا و در دست خداست : فَلِلَّهِ الْعِزَّةُ جَمِيعاً(51)

اگر براى تاءمين معاش و روزى هستيد. معبودهاى باطل كه مالك رزق شما نيستند: لاَ يَمْلِكُونَ لَكُمْ رِزْقاً(52)

اگر به اميد نفع يا ضرر، توسّط مبعودهاى ديگريد، آنان توان سود رساندن يا دفع زيان ندارند: مَا لاَ يَمْلِكُ لَكُمْ ضَرّاً وَلاَ نَفْعاً(53)

اگر طاغوت ها را برتر از خود مى دانيد، بدانيد كه آنها هم بندگانى همچون شمايند: عِبَادٌ اءَمْثَالُكُمْ(54)

اگر پرستش بت ها، روى تقليد از نياكان است ، آنان خود در گمراهى بودند: اءَنتُمْ وَءَابَآؤُكُمْ فِى ضَلَلٍ مُّبِينٍ(55)

اگر فكر مى كنيد در قيامت ، به فريادتان مى رسند، بدانيد كه آنها پرستش هاى شما را ناديده گرفته و با شما دشمن مى شوند: سَيَكْفُرُونَ بِعِبَادَتِهِمْ وَيَكُونُونَ عَلَيْهِمْ ضِدّاً(56)

اينان بدون جهت و بى دليل ، سراغ معبودهاى ديگر رفته اند و برهانى بر اين پرستش ندارند: وَيَعْبُدُونَ مِن دُونِ اللّهِ مَالَمْ يُنَزِّلْ بِهِ سُلْطَناً(57)

هيچ چيز و هيچ كس جز خدا، لايق پرستش نيست . زيرا اين معبودهاى باطل ، يا وجود خارجى ندارند و ساخته ذهن اند، يا موجوداتى بى خاصيّت و ناتوانند، يا اگر كارآيى دارند، موقت و محدود و همراه با منّت ها و هوس ها و تحقيرهاست . پس در هر سه صورت ، شايسته نيستند كه انسان ، طوق بندگى آنها را به گردن اندازد. انسان در برابر هيچ مخلوقى ، به قيمت نافرمانى خداوند، نبايد اطاعت و پرستش و فرمانبردارى كند.

امام جواد عليه السلام مى فرمايد: مَنْ اَصْغى اِلى ناطِقٍ فَقَد عَبَدهُ(58)

هر كس به سخن كسى گوش دهد. او را پرستيده است !

پس اگر گوينده حق بگويد، بنده حقيم و اگر باطل بگويد، باطل را پرستيده ايم . و امام صادق عليه السلام در حديثى فرموده است : مَنْ اَطاعَ مَخلُوقاً فى مَعْصِيَةِ الْخالِقِ فَقَدْ عَبَدهُ(59) هر كس با اطاعت از مخلوقى ، خالق را نافرمانى كند، آن مخلوق را پرستيده است .

پس عبادت باطل ، تنها به پرستش سنگ و چوب و خورشيد و ستاره منحصر نيست . دل و جان سپردن به هر فكر و سخن و قدرت و حكومتِ غير الهى ، عبادت كردن ناروا است ، حتى پذيرش فرهنگ ضدّ الهى هم ، از عبادت هاى باطل بشمار مى رود.

عبّوديت نه عبادت

پرستش و اطاعت ظاهرى ، اگر بدون تسليم و پذيرش قلبى باشد، بى ارزش است . بنده بايد تسليم محض و بى قيد و شرط امر خدا باشد و در برابر فرمان الهى و دين خدا، سليقه ها و خواسته هاى شخصى را كنار بگذارد و به نيش و نوش ديگران و خوش آمدن و بد آمدن مردم بى اعتنا باشد. اين تسليم محض و بى چون و چرا بودن ، همان عبوديت است كه فلسفه عبادت است .

ابليس ، با آن همه سابقه عبادت ، چون روحيه عبوديت نداشت ، در مقابل فرمان خدا درباره سجده بر آدم سرپيچى كرد و مطرود شد.

ريشه استكبار و اعراض مردم از دعوت هاى انبياء، آن بوده كه حالت تسليم و عبوديّت نداشتند و تابع خواسته دل بودند.

قرآن مى فرمايد: اءَفَكُلَّمَا جَآءَكُمْ رَسُولٌ بِمَا لاَ تَهْوىَّ اءَنفُسُكُمْ اسْتَكْبَرْتُمْ(60)

آيا هر گاه پيامبرى از طرف خداوند، براى شما قانونى مى آورد كه مطابق دلخواهتان نبود، تكبّر مى ورزيد؟

در جاى ديگر مى فرمايد: فَلاَ وَرَبِّكَ لاَيُؤْمِنُونَ بك حَتَّى يُحَكِّمُوكَ فِيَما شَجَرَ بَيْنَهُمْ ثُمَّ لاَيَجِدُواْ فِىَّ اءَنْفُسِهِمْ حَرَجَاً مِّمَّا قَضَيْتَ وَيُسَلِّمُواْ تَسْلِيماً(61)

بخدا سوگند، ايمان واقعى به تو نمى آورند، مگر آنگاه كه در مشاجرات و نزاعهايشان تورا به داورى بپذيرند و در برابر قضاوت تو، هيچ ناراحت نشوند و تسليم بى چون و چراى حكم الهى باشند.

پس ، عبادتى ارزشمند است كه سرچشمه از عبوديّت و تسليم و رضاى انسان داشته باشد. عبادت ، بندگى خدا كردن است ، نه بنده خود و تابع هوس و تمايلات خويش بودن .

هر گاه براى مسلمانان صدر اسلام ، حكم جهاد مى آمد، گروهى مى گفتند: چرا اين فرمان ، مدّتى به تاءخير نيفتاد و حالا فرا رسيد؟

لَوْلاََّ اءَخَّرْتَنَآ إِلَىَّ اءَجَلٍ قَرِيبٍ(62)

در واقعه تغيير قبله از بيت المقدس به كعبه ، عدّه اى گفتند: چرا؟ قرآن پاسخ مى دهد: لِنَعْلَمَ مَنْ يَتَّبِعُ الرَّسُولَ مِمَّنْ يَنْقَلِبْ عَلَى عَقِبَيْهِ(63)

تا ببينيم چه كسى پيرو پيامبر است و چه كسى به عقب برمى گردد (و دهن كجى مى كند).

 

 

نمونه كامل تسليم و عبوديت را در داستان ابراهيم و اسماعيل عليهم السلام مى بينيم ، كه هم پدر، مطيع محض دستور خدا است و فرزند را به قربانگاه برده و كارد بر حلقومش مى گذارد. و هم اسماعيل ، مى گويد: اى پدر، آنچه را كه فرمان است انجام بده يا اَبَتِ اِفْعَل ماتُوُمَر(64)

ابراهيم عليه السلام نمونه كامل يك بنده مطيع و تسليم است ، چه در قربانى كردن فرزند، چه در رها كردن هاجر و اسماعيل در بيابان هاى خشك مكّه ، چه در آمادگى براى افتادن در آتش نمروديا                                                  

 

50- بقره ، آيه 165.

51- فاطر، آيه 10.

52- عنكبوت ، آيه 17.

53- مائده ، آيه 76.

54- اعراف ، آيه 194.

55- انبياء، آيه 54.

56- مريم ، آيه 82.

57- حج ، آيه 71.

58- تحف العقول ، ص 456.

59- نورالثقلين ، ج 3، ص 357.

60- بقره ، آيه 87.

61- نساء، آيه 65.

62- نساء، آيه 77.

63- بقره ، آيه 143.

64- صافات ، آيه 102.


نویسنده: ׀ تاریخ: چهار شنبه 2 اسفند 1391برچسب:عبودیت, نه, عبادت,, ׀ موضوع: <-CategoryName-> ׀

تمامی حقوق برای سایت روستای آزادوار محفوظ است. انتشار مطالب با ذکر منبع بلامانع است